ذكر د‍رن ،درن،درن درن درننننن

ساخت وبلاگ
شب عمليات بود. «حاج اسماعيل حق گو»به «علي مسگري»كه انگار اولين عملياتي بود كه شركت مي كرد و چهره اش نشان مي داد كه كمي اضطراب دارد،گفت:«در چنين لحظاتي بايد قوي بود. حالا برو ببين اون تير بارچي چه ذكري ميگه كه اينطور استوار جلوي تير وتير كش ايستاده و اصلا ترسي به دلش راه نميده.تو هم همون رو بگو!» نزديك تيربارچي شد و ديد داره با خودش زمزمه ميكنه:درن،درن،درن درن درننننن،...(آهنگ پلنگ صورتي!) .معلوم بود اين آدم قبلاً ذكرشو گفته كه در مقابل دشمن اين گونه،شادمانه مرگ رو به بازي گرفته.1

1.به نقل از حاج حسين يكتا-(منبع:كتاب جشن پتو،خاطرات دفاع مقدس-به اهتمام:عبدالرحيم سعيدي راد)

لطفا نظراتتان را در رايطه با اين داستان با ما در  ميان بگذاريد تا ما هم با توجه به نظرات  شما خوانندگان گرامي به نوشتن اين خاطرات طنز ادامه دهيم.تانوشته اي ديگر بدرود!

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۵ساعت 19:47  توسط پری ناز آقاجانی  | 
andishehs.blogfa.com...
ما را در سایت andishehs.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mandishehsa بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 14:53